مبانی نظری و پیشینه پژوهش بینش هیجانی و بینش شناختی (فصل دوم)
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
4-2- بینش شناختی
1-4-2- مفهوم بینش شناختی
بینش مفهومی چالش برانگیز است و ارائه تعریفی از آن که مورد توافق همه متخصصان و صاحبنظران قرار گیرد، مشکل است. مفهوم بینش که به طور گسترده به وسیله متخصصان بالینی در زمینه بیماری های روانی به ویژه روان پریشی ها و همچنین ارتقاء سلامت روانی مورد توجه قرار گرفته است و این توجه ناشی از پیوند و ارتباط نیرومندی است که بین بینش و کیفیت زندگی وجود دارد (یوسفی، فتح آبادی، ایزانلو، 1392).
عدم پیش به عنوان ویژگی مهم سایکوز از زمان کراپلین Kraepelin
(1919؛ به نقل از عظیمی،1394) در نظر گرفته شده است. نویسندگان نوین بینش را بک ساختار چند بعدی که در یک زنجیره اتفاق می افتد توصیف کرده اند. رویکرد معاصر بر آگاهی بیمار از ویژگی ها تمرکز دارد. به عنوان مثال، آیا بیماران تشخیص می دهند:
الف) که از یک بیماری روانی رنج می برند
ب) نشانه هایشان پائولوژیک است
ج) نیاز به درمان دارند
د) علت با منبع نشانه هایشان یک بیماری است.
پژوهشگران پیشین مانند جاسپر Jaspers
(1968) و لوئیس ewis
(1934) بینش را به عنوان یک پدیده واحد در نظر گرفتند که یک بیمار با آن را دارد یا ندارد. این نظر توسط مسیوی McEvoy
و همکاران (1989) به چالش کشیده شد آنها پیچیدگی پدیده را توصیف کردند و نشان دادند که برخی از بیماران باد روانی پیش دست نخورده دارند آنها نتیجه گرفتند که به جای رابطه مستقیم بینش و روان، می توان آنها را به عنوان پدیده های مجزا با فعل و انفعلات پیچیده در نظر گرفت (بک Beck
و همکاران،2004).
پر واضح است که پیش مختلف نقش مهمی را در توسعه پدیده روان پریشی بازی می کند. به عنوان مثال در شکل گیری و تداوم هذیان ها. باورهای انحرافی به حدی شدید هستند که فرایندهای طبیعی آزمون واقعیت را که معمولا در روان پریشی تضعیف می شود تحت الشعاع قرار می دهند(عظیمی،1394).
بک و همکارانش(1997؛ به نقل از یوسفی، فتح آبادی و ایزانلو، 1392) مشاهده کردند بیماران روان پریش علاوه بر سوء تعبیر واقعیت، توانایی یکپارچه سازی بازخوردهای املای مرتبط با باورهای هذیانی خودشان را ندارند. آنها می پندارند که ناتوانی در بررسی و زیر سوال بردن اطلاعات ناهماهنگ، ممکن است در توسعه و تداوم باورها و تفکر هذیانی نقش داشته باشد.
فقدان آگاهی از بیماری روانی که نیازمند درمان است. ممکن است نشانگر اختلال در بینش بالینی باشد این نوع بینش بر جنبه هایی از پدیدار شناسی بالینی متمرکز است که برای تشخیص و درمان ضروری هستند، در حالی که پیش شناختی ارزیابی و تصحیح باورهای تحریف شده و تفسیرهای نادرست را در بر می گیرد. این ارزیابی ها بر اساس سطوح بالاتر فرایندهای شناختی که گاهی اوقات فراشناخت نامیده می شوند نظیر توانایی برای تفکیک شود از سوء تفسیرها و ارزیابی مجدد آنها بنا شده است (یک و همکاران، 2004).
پروچاسکا و نورکراس Prochaska & Norcross
(2007؛ به نقل از عظیمی،1394) مطرح می کنند که افزایش بینش و آگاهی فرد، به طور سنتی یکی از فرایند های اصلی تغییر در هر نوع مداخله و روان درمانی بوده است و درمانگران گرایش های مختلف، سالهاست که می کوشند تا خود آگاهی و بینش درمانجویان را بالا ببرند. کاستنگای و هیل Castonguay & Hill
(2007؛ به نقل از یوسفی،1389) مطرح کردند که هر نوع مداخله و روان درمانی، روشی برای کمک به بیماران از طریق درک و کشف خود است. آنها بحث می کشند که پیش حمس ایشی، تسلط و خودکارآمدی مراجع را از طریق فراهم سازی بین های جدید برای تجاربی که به نظر کلنگ و تصادفی و غیر قابل توضیح می رسند، افزایش می دهد. جستجوی پیش یکی از ویژگی های بارز روان درمانی مبتنی بر روان تحلیل گری و رویکردهای متاثر از آن می باشد و اغلب به این رویکرد، درمان بینش مدار می گویند.
مداخله هایی که در گستره درمانی سعی دارند نا آگاهی و بینش افراد را افزایش دهند. در واقع می خواهند آگاهی های افراد را طوری افزایش دهند که آنها بتوانند موثرترین و سازگارانه ترین پاسخ را
word