مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مراحل توانمندی ایگو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
2-2- توانمندی ایگو
1-2-2- ایگو
مفهوم ایگو و به تبع آن، چهارچوب روانشناسی ایگو دیدگاه مهمی در نظریه های تحلیلی است. اگر چه فروید واژه ایگو را از بدو پیدایش نظریه روان تحلیلی به کار گرفت، با این وجود، آنچه که ما امروزه تحت عنوان روانشناسی ایگو می شناسیم، در واقع با چاپ مقاله "اید و ایگو" در سال 1923 آغاز شد(کاپلان و سادوک،1385). این مقاله مهم همچنین بیانگر چرخش فروید از مدل توپوگرافیک ذهن به مدل ساختاری سه گانه، متشکل از اید، ایگو و سوپر ایگو نیز هست. سال های 1923 تا 1937 برای فروید، مصادف با توسعه و بسط نظریه روانشناسی ایگو و نظریه آخر او در رابطه با اضطراب بود. بعد از مرگ او، روان تحلیل گرانی همچون هارتمن،کریس، راپاپورت و اریکسون به محتوای اصلی نظریه فارغ از حیات غریزی ادامه داده و با تاکید بیشتر بر کارکرد و تحول ایگو در راستای یک دیدگاه اجتماعی و فرهنگی پرداختند (کریمی طار،1393).
2-2-2- پدیدایی ایگو
به نظر فروید یک کودک فاقد ایگو است که بتوان درمورد آن بحث کرد. ایگو، بخشی است که تدریجا بر اثر برخورد با محیط و خواسته های محیطی و در طول تحول، از اید جدا شده و دومین پایگاه روانی را تشکیل می دهد. وظیفه ایگو، دفاع از فرد و هماهنگ وی با واقعیت است. بنابراین ساختار ایگو، از شناخت و دفاع تشکیل شده است(راس،1382).
جنبه شناختی آن هوشیار و نیمه هوشیار است و به فرد اجازه می دهد که اطلاعاتی درباره تغییرات دنیای بیرونی و درونی
داشته باشد. فعالیت دفاعی آن هوشیار، نیمه هوشیار و خصوصا ناهوشیار است و از انتخاب و به کاراندازی نظام های دفاعی متفاوت تشکیل شده است؛ نظام هایی که در خلال مراحل مختلف به وجود آمده اند. ایگو در اثر تاثیر فزاینده واقعیت بیرونی بر کودک شکل می گیرد و به تدریج اصل لذت جای خود را به اصل واقعیت می دهد. بنا به گفته فروید، تعارض، در درجه اول بین اید و جهان بیرون و در درجه دوم بین اید و ایگو، نقش محوری را در تحول ایگو ایفا می کند. رابطه بین واقعیت و اید، یک رابطه تعارضی است و تحول ایگو در جریان مراحل مختلف، تحت تاثیر این تعارض ها، چگونگی حل آنها و روش های دفاعی به کار انداخته شده قرار می گیرد. اما چنانچه ایگو در مراحل مختلف تحول و به هنگام بزرگسالی نتواند به حل این تعارضات نائل شود، رشد آن متوقف شده و در مراحل اولیه رشدی تثبیت می گردد(کریمی طار،1393).
یا آنکه به مرحله ییشین باز می گردد این دیدگاه بعدها توسط روانشناسان ایگو از جمله هارتمن، کریس و لوونشتاین به طور جدی دستخوش تغییر شد تاکید عمده هارتمن بر بعد سازشی ایگو است. از نظر وی می توان خط تحول ایگو را فارغ از سائق های غریزی توصیف کرد. او بر این فرض پافشاری می کند که ایگو دارای کارکردهای خود مختار ابتدایی است که فاقد هر نوع ریشه ای در اید هستند. این کارکردها شامل ادراک، جنبش، حافظه و هوش هستند. همه این ها از بدو تولد موجود بوده و لذا می توان گفت که حداقل تا حدی تحت تآثیر عوامل ژنتیکی می باشند. در این دیدگاه بسط یافته از ایگو چنین فرض می شود که اید و ایگو، هر دو دارای مبدا تمایز نیافته مشترکی می باشندکه از ابتدای تولد وجود دارد این چرخش به سمت برتری ایگو موجب شکل گیری جریانی در نظریه روان تحلیلی شد که از نظریه سائق ها فاصله گرفته و به سمت تمرکز بیشتر بر روی پیچیدگی های ایگو جهت گیری نمود(جمیل و همکاران،1394).